عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

عشق ما؛حلما

عید قربان ...........

بندگی کن تا که سلطانت کنند … تن رها کن تا همه جانت کنند خوی حیوانی سزاوار تو نیست  … ترک این خو کن که انسانت کنند چون نداری درد، درمان هم مخواه  … درد پیدا کن که درمانت کنند بنده ی شیطانی و داری امید … که ستایش همچو یزدانت کنند؟! سوی حق نارفته چون داری طمع؟ … همسر موسی بن عمرانت کنن شکر و تسلیم سليمانیت کو؟ … ای که می خواهی سلیمانت کنند از چَهِ شهوت، قدم بیرون گذار … تا عزیز مصر و کنعانت کنند بگذر از فرزند و مال و جان خویش … تا خلیل الله دورانت کنند سر بنه در کف برو در کوی دوست … تا چو اسماعیل قربانت کنند در ضلالت مانده ای چون سامری … آرزو د...
25 مهر 1392

عرفه روز شناخت و سازندگی.......

روز نهم ذي‌الحجه روز عرفه و از اعياد عظيمه است، هرچند به اسم عيد ناميده نشده و روزي است که حق تعالي بندگان خويش را به عبادت و طاعت خود خوانده و مؤيد جود و احسان خود را براي ايشان گسترانيده و شيطان در اين روز خوار و حقيرتر و رانده‌تر و در خشمناکترين اوقات خواهد بود.   روايت شده که حضرت امام زين‌العابدين ـ عليه‌السلام ـ شنيد در روز عرفه صداي سائلي را که از مردم سؤال مي‌نمود. فرمود: واي بر تو. آيا از غير خدا سؤال مي‌کني در اين روز و حال آن‌که اميد مي‌رود در اين روز براي بچّه‌هاي در شکم آن‌که فضل خدا شامل آنها شود و سعيد شوند و از براي اين روز اعمال چند است:   اول: ...
23 مهر 1392

مادرانه.......

دخترم نازنینم ....... زندگی ، تفاوت بین روزهای آسان و روزهای سخت است ! گاهی وقت ها آنقدر غرق مشکلات می شوی که خود را ته دنیا می بینی، آخر زندگی..  گله مندی از زمین و زمان می شود کار هر روزت تا شاید کمی آرام شوی از دردهایی که در سینه ات انباشته شده است. یک دنیا بغض ، اشک های شبانه ، تنهایی و درد می شود داستان همیشگی. بعضی وقت ها هم هر کاری که می کنی نمی شود و خود را میان کوچه بن بست های زندگی دلشکسته و تنها می بینی.  خب ، تقصیر تو هم نیست، بعضی وقت ها نمی شود هر چه که سعی می کنیم... و گاهی می شود در خوشی آنقدر غرق می شوی که به کل تمام دردهایت، غم هایت و مشکلاتت را فراموش می کنی انگار از اولش هم، هم...
21 مهر 1392

دومین ماهگرد.....

عروسک مامان دومین ماه از زندگیتو پشت سر گذاشتی ایشالا دویستمین ماه زندگیتو برات جشن بگیریم نازگلم.....٢ ماهگیت مبارک مهربونم............ از اونجایی که تو فامیل ما رسمه که وقتی نی نی به دنیا میاد مثل عروس دوماد پاگشا میکنن جمعه ناهار دعوت شده بودیم خونه خاله من (مامان) که دستشون درد نکنه خیلی زحمت کشیده بودن خاله جون یه عروس خیلی مهربون و با سلیقه داره که اسمشم اتنا جونه زحمت کشیده بودو مارو حسابی شرمنده کرده بود برای دخملی ما ژاکتو سارافونو کلاهو پاپوشو یه هد خوشکل که فکر کنم بشه به عنوان شال هم ازش استفاده کنم بافته بود که در اولین فرصت عکسشو میذارم خاله جون هم یه عروسک فینگیلی هدیه داد به حلما از زحمات دیگه اتنا جون این ...
17 مهر 1392

ولنتاین............

سالروز ازدواج عزیزترین و پاکترین مخلوقات خدا حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) رو به تمام دوستان عزیزم تبریک میگم این کیک خوشگلو خوشمزه رو همسری به مناسبت روز ولنتاین اسلامی گرفته ممنون شوشوی خوشگلم و اینم ثمره عشق ما..........         ...
15 مهر 1392

خدا رو شکر.........

بالاخره 5 شنبه ای که یک هفته نگرانش بودمو یک هفته استرس رسیدنشو داشتم اومدو رفت .......... 5شنبه ساعت 9 صبح به اتفاق حلمایی و همسری برای زدن واکسنو کنترل و مراقبت 2 ماهگی حلما راهی شدیم البته قبلش من یه کار بانکی داشتم که اول رفتیم برای رسیدگی به اون و بعد........... وای قلبم تا رسیدن به درمانگاه ریتم عجیبی داشت ضربان قلبم تند تند میزدو من احساسش میکردم به همکارام که سلام میدادم بغض تو گلوم بود و صدام میلرزید وقتی وارد اتاق شدیم همه دوستام پشت سر من اومدن تو اتاق و یه همهمه ای برپا شد همه اوناهم استرس داشتن و هی قربون صدقه حلما میرفتن اون دوستم که میخواست واکسن نازنینمو بزنه بهم گفت چون میدونستم میخوای نی نیمونو بیاری براش سرنگ...
13 مهر 1392

عزای عالم گفته منو..........

الهی بمیرم مامان یه هفته اس که عزای عالمو گرفتم که وایییییییییییییییییییییییی دخملم میخواد 5 شنبه واکسن بزنه هر وقت نگاهش میکنم و لبخندشو میبینم اشک تو چشمام جمع میشه که به جای خنده دخترم 5 شنبه چه حالی داره..............وای خدایا کی این 5 شنبه میادو میره شرشو از سر ما کم کنه ..... خدایا تو رو خدا...... خدا جونم دخترم دردش نیاد ...........خدا جونم دخترم تب نکنه .........خداجونم دخترم گریه نکنه ............خدا جونم...................... دخترم مامان طاقت دیدن اشکاتو نداره شاید باورتون نشه تو این 2 ماه اصلا نذاشتم عزیز دلم گریه کنه حالا نمیدونم اگه خدا نکرده واکسنش درد داشته باشه و نازنینم گریه کنه میتونم ارومش کنم و اون دردو ...
10 مهر 1392